دوباره ۲۹ دی ماه و میلاد فرهاد مهراد فرا رسید. اما این بار تولد این هنرمند درست مصادف شد با روز دوشنبه؛ روزی که فرهاد در آهنگ معروفش با عنوان «هفته خاکستری»، از آن به عنوان روز میلادش یاد میکند. هرچند در ادامه میشنویم که فرهاد شرایط را به نوعی نمیبیند که در آن برهه تولد خود را جشن بگیرد!
به گزارش ایسنا، فرهاد مهراد در سالهای فعالیتش آثار درخشان زیادی از خود به جای گذاشت و میتوان از «هفته خاکستری» (تولید سال ۵۳) به عنوان یکی از بهترین آثار او نام برد؛ اثری که شاید همانند اغلب کارهای او، در نتیجه شرایط اجتماعی آن زمان ساخته شده باشد.
فضای اثر به گونهای است که مخاطب با خواننده کاملا همراه شده و آنقدر تصاویر که توصیف می شود، قدرتمند است که گویی که یک فیلم، آن هم از نوع سیاه و سفیدش در مقابل چشمان شنونده پخش میشود.
در تک تک لحظات آهنگ، می توان با خواننده همگام شد، خود را به جای او گذاشت و با او همدردی کرد. شاید هم به شنیدن «هفته خاکستری» برای یک بار، بسنده نکنید و بارها و بارها آن را گوش دهید تا تمام جملات کاملا برایتان مفهوم شود.
«هفته خاکستری» از همان ابتدا که پیانو نواخته میشود، شنونده را با خود همراه میکند و از همان ثانیههای ابتدایی به دنبال این خواهید بود که چه حرفی برای گفتن دارد؟
در همان ابتدا که صدای با صلابت فرهاد را میشنویم، از آغاز بد هفته میگوید که برای او ماجرای جدیدی به همراه ندارد و حتی حوصله او را سر برده است.
رفته رفته هنرمند در اوج میخواند تا اینکه این مرحله در شرح روز دوشنبه، یعنی روز میلاد او به اوج خود میرسد و در حالی که عبارت «آخ اگه بارون بزنه» را تکرار میکند، فضای اثر آرام میگیرد.
پیانو در سراسر کار تقریبا ریتم یکنواختی دارد و تنها در اواسط کار ریتمش همگام با صدای خواننده تغییر میکند.
به روز پنجشنبه میرسیم، خواننده شروع میکند به سوت زدن؛ آوایی که برای افرادی که آثار فرهاد را دنبال کردهاند، آشناست.
اکنون دیگر به جمعه رسیده ایم؛ پایان هفته. روزی که سراسر سکوت و غم است، همراه با غروبهای اندوهگین. خواننده از این روز به عنوان روزی که حرف تازهای برایش نداشته و قبلا گفتهها را گفته، یاد میکند. پیانو به آرامی همانند آغاز اثر نواخته و لحظاتی بعد خاموش میشود.